اولین کلمات!
سلام پسر مامان!
این روزها شیرین تر از شرین شدی. چند روزه که یاد گرفتی چندتا کلمه بگی و دلبری کنی! اولین کلمه هات "بابا و به به" بودن! وقتی کسی داری غذایی میخوری فوری میگی "به به"! به آب هم میگی"آبَ"، به توپ میگی "تیپ"، به سیب میگی "دیب" به سگ هم میگی "هاپووو". بای بای میکنی، با پشت دستت در میزنی، وقتی میگم چیزی داغه میگی "بوفه بوف". چند شب پیش وقتی پدرجون داشت ورزش میکرد رفتی پیشش وایستادی و با تعجب و دقت نگاهش کردی! بعد شروع کردی به تکرار کار پدرچون! خم شدی رو زمین تا مثل پدرجون شنا!!! بری! وقتی صدایی میاد مخصوصا صدای رد شدن هواپیما، دستتو میبری کنار گوشت و میگی "هَه"!
امروز صبح هم هرچی گفتم بگو مامان فقط گفتی "بابا"! پس من چی مامانی.
یه شب وقتبی داشتیم چایی میخوردیم اومدیم کنارم و گفتی بوفه بوف! منم گفتم آره مامانی بوفه! دست نزنی. انگشتتو میاوردی جلو اما به لیوان دست نمیزدی. بعد یهویی دستتو تا مچ گذاشتی تو لیوان چایی داغ!! و جیغ کشیدی! سریع دستتو شستم و روغن زیتون زدم. حسابی دستت قرمز شد. خدا رو شکر بعد از 10-15 دقیقه دستت خوب شد و شما هم آروم شدی.