ایلیاایلیا، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

با ایلیا، برای ایلیا

پیشرفت های گل پسرم!

1394/5/18 0:53
نویسنده : مامانی
103 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل پسر مامان!

تو این یه هفته نتونستم بیام اتفاقات زیادی افتاده!

1. شنبه 10 مرداد با بابایی رفتیم بیمارستان نجمیه تا واکسن 6 ماهگیتو بزنی! بعد از واکسن خیلی اذیت نکردی و زود آروم شدی اما!!! امان از اون شب و شب بعدش! تب زیادی داشتی و من تا صبح نگرانت بودم. در کنار قطره استامینوفن یه دستمال خیس هم روی پیشونی، دستها و پاهات بود که تند تند عوضش میکردم! تا اینکه بالاخره تب شما اومد پایین! شکر خدا!

2. قطره آهنتو عوض کردیم و آروویت خریدیم. متاسفانه اونو هم با هزار دردسر و گریه میخوری! سوپ رو خیلی دوست داری و با اشتها میخوری، واسه همینم گفتم وسط سوپ خوردن بهت قطره آهن بدم تا شاید راحت تر بخوری که باز هم نشد! 

3. در ادامه تلاشت برای چهار دست و پا رفتن بالاخره میتونی 2 تا 3 قدم چهار دستو پا بری ولی بعدش انگار که یادت بره یا شایدم عجله داشته باشی دوباره سینه خیز میری!

4. از همه مهمتر و شیرین تر اینه که میتونی با کمک یه دست  به صورت کج و یه وری بشینی! شکار این صحنه ها کمی سخته!عینک

5. و .... شیرین کاری امروز ..... شست پا گذاشتی تو دهنت و میخوردی! بسیار شیک و مجلسی! خندونک

در حال بازی با چادر!

و یک شیطنت مادرانه! چشمک

تلاش برای نشستن! به طرز قرار گرفتن پاها توجه بفرمایید!

ابراز علاقه به توپ!

سبد اسباب بازیهارو دادم بهت! به جای اسباب بازی ها با سبدش بازی میکنی!؟

کیفیت عکسها خوب نیست اما دلم نیومد نزارمشون!

 

پسندها (1)

نظرات (3)

عمه فاطمه
20 مرداد 94 7:11
@@@ @@@@ @@@ \\|// يه دسته گل ازباغ دلم واست چيدم تابگم واسم عزيزي...!!!😘😘😘
مــــــامـــــانی
7 شهریور 94 17:40
با سلام دوست عزیز وبلاگ زیبايی دارید اگر دوست داشتید از عکس های تولد من هم دیدن کنید تولدم رو با تم زنبور عسل گرفتم و خیلی خوش گذشت منتظر آمدنتون هستم مهدیا خانم
مامان زهره
7 شهریور 94 17:50
ای دون چه نازه این گل پسرتون خدا حفظش کنه